معنی دریاچه ای در سویس

حل جدول

دریاچه سویس

لمان


دریاچه ای در سویس

لمان


دریاچه ای درکویینزلند استرالیا

دریاچه گالیله


پایتخت سویس

برن


دریاچه ای درقزاقستان

آرال


دریاچه ای درروسیه

ایلمن, اونگا، بایکال, سلیگر, لادوگا، ال‌ گیگیتگین, بروسنو، خانکا

لغت نامه دهخدا

دریاچه ای

دریاچه ای. [دَرْ چ َ] (ص نسبی) منسوب به دریاچه. مربوط به دریاچه. رجوع به دریاچه شود.


سویس

سویس. (اِخ) کشوری است که میان کشورهای اتریش، ایتالیا، فرانسه و آلمان واقع گردیده. مساحت آن 41000 کیلومتر مربع و بطور کلی کشوری است کوهستانی. رشته های آلپ در جنوب و ژورا در مغرب آن قرار دارند. میان این دو رشته نجدی است که ارتفاع آن تا 400 متر میرسد. جمعیت سویس 5117000 تن است. سویس دارای مناظر کوهستانی و دریاچه های زیبای بسیار است. پایتخت سویس شهر برن است و شهرهای دیگر آن عبارتند از: زوریخ، بال، ژنو، لوزان و غیره. حکومت سویس از 22 ناحیه تشکیل شده که هر کدام استقلال داخلی دارند و حکومت اتحادیه در دست دو مجلس (مجلس شورای دول متحده و مجلس شواری ملّی) است. محصولات کشاورزی، لبنیات، میوه، توتون، و بفصل اقسام غلات است. کشور سویس از حیث مواد معدنی فقیر است، ولی معدن سنگ آهن در آن نسبتاً زیاد است. مذهب اهالی پرتستان و کاتولیک. نژاد آنان ژرمنی و لاتینی است و بزبانهای فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی تکلم می کنند. (فرهنگ فارسی معین).

سویس. [س َ] (اِ) آگاه نبودن است که به عربی غفلت خوانند. (برهان). غفلت. آگاه نبودن. (آنندراج) (جهانگیری). عدم آگاهی. غفلت. (ناظم الاطباء). رجوع به سویست شود.


دریاچه

دریاچه. [دَرْ چ َ / چ ِ] (اِمصغر) مصغر دریا. دریای خرد. آبی ایستاده و وسیع محاط به خشکی چون دریاچه ٔ ساوه و دریاچه ٔ زره، و بحر خزر که دریاچه ای است. (یادداشت مرحوم دهخدا). دریای کوچک و دریای محدود و آبگیر و برکه. (ناظم الاطباء). اُبَیحِر. بحیره. دریااک. دریاژه. دریاهک. دریایک. دریاهه. پهنه ٔ نسبهً وسیع آب راکد در داخل خشکی. فرورفتگی نسبهً وسیعی مملو از آب در دل خشکی. منشاء بیشتر دریاچه های موجود در عمل یخچالهاست (پر شدن حوضه ها که بوسیله ٔ یخچال ها حفرشده، یا بسته شدن جریان رودخانه ها بوسیله ٔ یخ) انواع دیگر دریاچه عبارت است از دریاچه های حادث از انسداد اتفاقی جریان آب رودخانه، دریاچه های طوقی، مردابهای ساحلی که در نزدیک مصب رودخانه تشکیل میشوند، قسمتهائی از اقیانوس که بواسطه ٔ عمل آتشفشانی جدا میشوند، و دهانه های آتشفشانهای خاموش که آب در آنها گرد می آید. بیشتر دریاچه ها شور یا تلخند بعضی از این دریاچه ها اعقاب دریاچه های آب شیرین هستند که از تبدیل اقلیم مرطوب به کم آب حادث شده اند (مانند دریاچه ٔ شور بزرگ و بحرالمیت). برخی از آنها از اقیانوس جدا شده اند (مانند دریای خزر و آرال). بزرگترین دریاچه های طبیعی زمین عبارتند از خزر، سوپریور، هکتوریا، نیانزا، آرال، میشیگان و هورون. بلندترین دریاچه های زمین تیتیکاکا و پست ترین آنها بحرالمیت است. (از دائرهالمعارف فارسی). || مخزن های دریاچه مانند ساخته ٔدست انسان را نیز دریاچه میخوانند (مانند دریاچه ٔ سد کرج) وسیعترین این دریاچه ها دریاچه ٔ حادث از سد کاریبا بر رود زامبزی در افریقاست. (از دائرهالمعارف فارسی). || حوض بزرگ که در باغهای بزرگ است. (یادداشت مرحوم دهخدا). مطلق حوض کلان و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته است. (آنندراج):
دریاچه ای است دست کریمان روزگار
کز رای سایلان بودش آبشارها.
اشرف (از آنندراج).
|| در تداول مردم گناباد به حوض وسط خانه اطلاق می شود. (یادداشت پروین گنابادی). || نهر. (از آنندراج):
ز دریاچه ٔ گنگ تا آب سند
شدندش زبون تاجداران هند.
هاتفی (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

سویس

غفلت و آگاه نبودن

واژه پیشنهادی

دریاچه ای در اردبیل

دریاچه شورابیل، دریاچه نئور، دریاچه شورگل


دریاچه ای در خمین

دریاچه خان آباد


دریاچه ای در اسلوونی

دریاچه بلد


دریاچه ای در آذربایجان غربی

دریاچه ارومیه، دریاچه مارمیشو، دریاچه بنچول

معادل ابجد

دریاچه ای در سویس

574

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری